خطبه امام سجاد علیه السلام در کوفه
اَلسلامُ عَلی الحُسین وَعَلی علی بن الحُسین
وَعَلی اُولاد الـحسین وعَلی اَصحاب الحُسین الذين بذلو مهجهم دون الحسين عليه السلام
بر اسرای کربلا چه گذشت؟
خطبه امام سجاد علیه السلام در کوفه
از حُذیم بن شریک اسدی روایت شده است که چون علی بن حسین(ع) را با زنان از کربلا آوردند، زنان اهل کوفه را دیدند که زاریکنان و گریبان چاکزده و مردان هم با آنان گریه میکردند؛ امام سجاد(ع) بیمار بود و از بیماری ناتوان. پس با صدای ضعیف و آهسته گفت: اینان بر ما گریه میکنند، پس ما را چه کسی کشت؟!
پس از سخنرانی حضرت زینب (سلام الله علیها )، امام سجاد علیه السلام برابر مردم آمد و اشاره به سکوت کرد؛ مردم هم ساکت شدند و او ایستاد؛ خداوند را ستایش کرد و بر نبی اکرم( صلی الله علیه و آله ) درود فرستاد، آنگاه فرمود: «ای مردم، هر کس مرا میشناسد، میشناسد و هر کس نمیشناسد (بگویم)؛ من علی فرزند حسینم که در کنار فرات او را کشتند، بی آنکه خونی طلبکار باشند و قصاصی خواهند؛ من پسر آن کس هستم که حرمت او را شکستند و مال او تاراج کردند و عیال او را به اسیری گرفتند. من پسر آن کسی هستم که او را به زاری کشتند و این فخر ما است؛
آنگاه گفت: «ای مردم، شما را به خدا سوگند میدهم، آیا در خاطر دارید سوی پدر من نامه نوشتید و او را فریب دادید و پیمان و عهد و میثاق بستید و باز با او کارزار کردید و او را بی یاور گذاشتید؟ هلاک باد بر شما؛ چه توشهای برای خود پیش فرستادید! و زشت باد روی شما، با چه رویی به روی پیغمبر نظر میاندازید، وقتی به شما بگوید عترت مرا کشتید و حرمت مرا شکستید؛ پس، از امت من نیستید
علی بن الحسین فرمود: «خدا رحمت کند آن کسی را که نصیحت من بپذیرد و وصیت مرا محض خدا و رسول صلی الله علیه و آله و خاندان وی نگه دارد که همانا نزد ما درباره پیامبر الگوی نیکویی است؛
راوی گفت: صدای مردم به گریه بلند شد و به یکدیگر میگفتند هلاک شدید و نفهمیدید. همه گفتند یابن رسول الله ما فرمانبرداریم و پیمان تو را نگاهداریم، دل به جانب تو داریم و هوای تو در خاطر ماست، خدا تو را رحمت فرستد، فرمان خود به ما بفرما؛ ما جنگ کنیم با هر کسی که قصد جنگ با تو را دارد و آشتی کنیم با هر کسی که تو با او صلح کنی و قصاص خون تو را از آنها که بر تو و ما ستم کردند بخواهیم.
علی بن الحسین (علیه السلام ) فرمود: «هیهات! ای بی وفایان مکار، میان شما و شهوات حایل آمد؛ می خواهید همان کمکی که به پدران ما کردید، همان گونه مرا هم یاری کنید؟! هرگز چنین نخواهد شد. سوگند به پروردگار، آن زخم که دیروز از کشتن پدرم و اهلبیت وی بر دل من رسید،
وَعَلی اُولاد الـحسین وعَلی اَصحاب الحُسین الذين بذلو مهجهم دون الحسين عليه السلام
بر اسرای کربلا چه گذشت؟
خطبه امام سجاد علیه السلام در کوفه
از حُذیم بن شریک اسدی روایت شده است که چون علی بن حسین(ع) را با زنان از کربلا آوردند، زنان اهل کوفه را دیدند که زاریکنان و گریبان چاکزده و مردان هم با آنان گریه میکردند؛ امام سجاد(ع) بیمار بود و از بیماری ناتوان. پس با صدای ضعیف و آهسته گفت: اینان بر ما گریه میکنند، پس ما را چه کسی کشت؟!
پس از سخنرانی حضرت زینب (سلام الله علیها )، امام سجاد علیه السلام برابر مردم آمد و اشاره به سکوت کرد؛ مردم هم ساکت شدند و او ایستاد؛ خداوند را ستایش کرد و بر نبی اکرم( صلی الله علیه و آله ) درود فرستاد، آنگاه فرمود: «ای مردم، هر کس مرا میشناسد، میشناسد و هر کس نمیشناسد (بگویم)؛ من علی فرزند حسینم که در کنار فرات او را کشتند، بی آنکه خونی طلبکار باشند و قصاصی خواهند؛ من پسر آن کس هستم که حرمت او را شکستند و مال او تاراج کردند و عیال او را به اسیری گرفتند. من پسر آن کسی هستم که او را به زاری کشتند و این فخر ما است؛
آنگاه گفت: «ای مردم، شما را به خدا سوگند میدهم، آیا در خاطر دارید سوی پدر من نامه نوشتید و او را فریب دادید و پیمان و عهد و میثاق بستید و باز با او کارزار کردید و او را بی یاور گذاشتید؟ هلاک باد بر شما؛ چه توشهای برای خود پیش فرستادید! و زشت باد روی شما، با چه رویی به روی پیغمبر نظر میاندازید، وقتی به شما بگوید عترت مرا کشتید و حرمت مرا شکستید؛ پس، از امت من نیستید
علی بن الحسین فرمود: «خدا رحمت کند آن کسی را که نصیحت من بپذیرد و وصیت مرا محض خدا و رسول صلی الله علیه و آله و خاندان وی نگه دارد که همانا نزد ما درباره پیامبر الگوی نیکویی است؛
راوی گفت: صدای مردم به گریه بلند شد و به یکدیگر میگفتند هلاک شدید و نفهمیدید. همه گفتند یابن رسول الله ما فرمانبرداریم و پیمان تو را نگاهداریم، دل به جانب تو داریم و هوای تو در خاطر ماست، خدا تو را رحمت فرستد، فرمان خود به ما بفرما؛ ما جنگ کنیم با هر کسی که قصد جنگ با تو را دارد و آشتی کنیم با هر کسی که تو با او صلح کنی و قصاص خون تو را از آنها که بر تو و ما ستم کردند بخواهیم.
علی بن الحسین (علیه السلام ) فرمود: «هیهات! ای بی وفایان مکار، میان شما و شهوات حایل آمد؛ می خواهید همان کمکی که به پدران ما کردید، همان گونه مرا هم یاری کنید؟! هرگز چنین نخواهد شد. سوگند به پروردگار، آن زخم که دیروز از کشتن پدرم و اهلبیت وی بر دل من رسید،
- ۹.۱k
- ۰۸ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط